مسابقه سراسری خاطره بازی: گربه عزیزم – ساشا
خرافات و گربهی عزیزم ساشا
بهترين دوستم يه گربه ى نر و ماده ى پرشين داشت كه ماده حامله شد در زمان زايمانش و به علت دير رسيدن دو تا از بچه گربه ها فوت كردن زمانى كه دوستم رسيد ساشا در حال به دنيا اومدن بود كه اگر كمى دير ميرسيد ساشاى من وجود نداشت وقتى به محض به دنيا اومدن برام عكسشو فرستاد قلبم به تپش افتاد عاشقش شدم و همون لحظه اعلام كردم كه ميخوامش با تمام وجودم براش اسم گذاشتم ساشا يعنى محافظ مردان چون ميدونستم قوى هستش اين اسمو براش انتخاب كردم و دو ماه تحمل كردم تا كامل از شير مادرش استفاده كنه اما به ديدنش ميرفتم و براى آوردنش به خونه م روز شمارى ميكردم با دوستم رفتم براش خريد انگار كه خدا به من يه فرزند داده بود از دو ماهگى ساشا پيش منه نه فقط من كه همه ى اعضاى خانواده عاشقش هستن
وقتى حالش خوب نيست ميفهمم و هر وقت حال من خوب نيست اون ميفهمه درسته نميتونن حرف بزنن اما با حالتها و رفتاراشون سعى ميكنن به ما بفهمونن خوشحالى خشم ناراحتى حتى بى حالى و من كاملا دركش ميكنم به قدر ى بهش حساسم كه وقتى سفر ميرم و يا اردوى ورزشى هستم بايد ازش برام عكس بفرستن تا حال اونروزشو ببينم
پيش هر كسى نميذارم بمونه و فقط اعضاى خانواده م كه بهشون اطمينان دارم
گربه ها با توجه به نژادشون حالتهاشون فرق ميكنه مثلا پرشين ها عاشق خوابيدن و تنبلى هستن اما من ميگم ميشه تربيت كرد
ساشا با اينكه يه پرشينه فوق العاده جنب و جوش داره و فعاله و عاشق بازى كردن طورى كه با تمام برادر و خواهر و حتى پدر و مادر خودش متفاوته و اين باعث تعجب همه شده
دوسش دارم با تمام وجودم و از وقتى ساشا رو دارم نگاهم به حيوانات فرق كرده هر جا گربه ايى ميبينم كه گرسنه ست ساشا جلوى چشمهام مياد و ترس در وجودم نسبت به بعضى از حيوانات با داشتن ساشا درمن از بين رفته و ميدانم با مهربانى با حيوانات ميتوانيم دنياى آنها را نيز زيباترسازيم و هميشه معتقدم كه انسانها براى رفع نياز ها درد ها و مشكلات زبان دارند اما حيوانات محروم از اين نعمت وكاملا مظلوم هستن
پس خواهش ميكنم با حيوانات مهربان باشيد حتى حيوانات خيابانى
خاطره ايى كه از ساشا دارم و تا مدتها ذهن منو درگير كرد و باعث تاسف و ناراحتيم شد و روح و روان منو درگير كرد بر ميگرد به تقريبا يكسال پيش و فقر فرهنگى در جوامع بشرى نميخوام شعار بدم اما واقعا تاسف باره كه اونقدر فقر فرهنگى در كشور ما بيداد ميكنه كه انسانها براى برطرف كردن مشكلات از مغزشان كمك نميگيرند و رجوع ميكنند به جادو و جنبل و رمال بازى
و در اينجور مواقع از حيوانات بي آزار استفاده ميكنن كارگر خونه م بهش اطمينان داشتم اما نميدانستم از بچه م سوء استفاده ميكنه از موى بچه م و از سنجاقى كه به تن بچه م ميزد تا سنجاقو خونى كنه تا از خونش براى باز شدن به اصطلاح طلسم زندگيش، وقتى فهميدم كه دير شده بودو بچه م درد كشيده بود و اينكه وقتى ديدمش تمام بدنش ميلرزيد و هر جايى فرار ميكرد تا در دسترس كارگرم نباشه حالتهاى فرار ساشا و حتى يكبار پريدنش رو اجاق كاز سوختن موهاى دمش باعث شد كنجكاو بشم بچه م كوشه گير شده بود وقتى فهميدم داستانو ديكه كارگرو به خونه م راه ندادم سراسر خشم بودمو فرياد دلم ميخواست شكايت ميكردم گريه ميكردم اما شكايت به كجا ،كدام ارگان و فرقه ايى از بچه م حمايت ميكرد بابت اين حيوان آزارى كثيف ،بچه م درد كشيد و من عذاب ساشاى بازيگوش من كه با ديدن دوستان به هيجان مي افتاد شد يه كوشه گير
خيلى زمان برد تا كم كم ساشام ساخته شد و اينكه ديگه مادرى داشت كه حاضر نبود سهل انگارى كنه و هر كسى و به خونه ش راه بده زمان برد تا ساشاى من شد همون بازيگوش شيطون اما من هرگز فراموش نكردم و اين نهايت گستاخى بود
و اينكه چرا بعضى از آدمهاكه اسم خودشونو انسان ميذارند اينقدر وقيح و حقيرند كه دست به هر كارى ميزنن دريغ از اينكه از مغزشان استفاده كنند
دلم ميخواست اونقدر جسارت داشتم كه خودم …….
هميشه از اين در عذابم كه چرا قانونى نبايد باشه براى اينجور افراد و سزاى كارشونو ببينند
يعنى جرم فقط مربوط به مرتكب شدن در مقابل انسان هست پس حيواناتى كه آسيب ميبينن چى
من ميگم ارتكاب جرم بايد جزاء داشته باشه در مقابل هر موجود زنده ايى كه نفس ميكشه چه حيوانات چه گياهانو غيره و غيره
شرکت در مسابقه
جهت شرکت در مسابقه از لینک ذیل وارد کانال تلگرام پتمگز شوید:
پاسخ دهید
پیوستن به بحثدیدگاه خود را در میان بگذارید